استاد ماهر(دکتر قلب من) [فصل دوم] p[46]
منو ببخشید که بیخبر رفتم .. نمیخواستم بیشتر از این توی خطر بندازمتون .. وقتی این نامه رو بخونین دیگه من پیش سارا هستم و شاید دیگه نتونم هیچوقت برگردم .. اگه به اون باشه سر منم میبره که بازی رو ببره .. دنبالم نیاین ممکنه خطرناک باشه .. فقط یه چیز دیگه ، وقتی میرم فک کنم بتونم بچه رو از سارا بگیرم پس میتونین بعد یه روز بیاین و بچه رو تحویل بگیرین .. درسته نرفتم هنوز ، اما امیدوارم راضی بشه ..
دوستار شما کیم سوکجین ..
شوگا نامه رو کوبوند رو میز:
همین الان می ریم و میارمیش ..
هوپی:خطرناکه
جیمین که ساکت نشسته بود خیلی عصبی شد و داد زد:
میخواین بزارین هیونگ اونجا بمیره؟
کوک:جیمین آروم باش ..
شوگا:راست میگه دیگه .. جیهوپ همه افرادو اماده کن ، تهیونگ کجاست؟
کوک:بیمارستان رفته ..
شوگا:خوب همه اماده باشین .. نامجون توم دوربین های خونشو هک کن تا از وضعیتشون خبردار بشیم ..
نامی: خیلی سخته خونش خیلی امنیتش بالاست خیلی سعی کردم اینکار و بکنم ولی هیچی به هیچی ..
شوگا:باید یه نقشه بکشیم تا بتونیم وارد عمارت بشیم ..
همه در گیر نقشه کشیدن شدن ..
جینهو:/
هنوز باورمنمیشه که شوگا بچه رو داده باشه به اون زنیکه عوضی ..
میخواستم خودم برم سراغ بچم تا نجاتش بدم اما با یاداوری سری پیش از تصمیمم صرف نظر کردم.. نمیخوام بازم ادمای دیگه ای تو خطر باشن ..
الان شوگا دقیقا ۱ ساعت و ۱۳ دقیقه هست که رفته ، خیلی ازش ناراحتم ولی بازم نمیتونم دوریتو تحمل کنم ، درسته اون بچمو ازم گرفت ولی بهم قول داد که نجاتش میده ، بهش اطمینان دارم
توی فکر بودم که در باز شد ..
شوگا:نخوابیدی؟
جینهو: نه
شوگا:میخوام یه چیزی بهت بگم ..
جینهو: میشنوم ..
شوگا:ج..جین هیونگ*بغض*
جینهو: چیشده؟
شوگا:جین رفته پیش سارا
جینهو: چی؟
شوگا:رفته بچه رو نجات بده ..
جینهو: چ..چی؟
شوگا:میخوایم بریم هیونگ و نجات بدیم ، امیدوارم کارساز باشه .. توم دعا کن که سالم برشگردونیم ..
جینهو: اوممممم اوکی
شوگا:امیدوارم ببخشیم که ..
جینهو: بهت باور دارم .. تو میتونی برشگردونی .. بعد این حرفش لباشو چسبوند به لبای دکتر قلبش و اونو بوسید
شوگا هم فک نمیکرد جینهو این ریاکشن و داشته باشه ، دست چپشو گذاشت کنار گوش و دست راستشو گذاشت پشت کمر جینهو و اونو خوابوند رو تخت و بوسه عاشقانه ای رو داشتن ..
..
۱۴۰۲/۱/۱۱..
دوستار شما کیم سوکجین ..
شوگا نامه رو کوبوند رو میز:
همین الان می ریم و میارمیش ..
هوپی:خطرناکه
جیمین که ساکت نشسته بود خیلی عصبی شد و داد زد:
میخواین بزارین هیونگ اونجا بمیره؟
کوک:جیمین آروم باش ..
شوگا:راست میگه دیگه .. جیهوپ همه افرادو اماده کن ، تهیونگ کجاست؟
کوک:بیمارستان رفته ..
شوگا:خوب همه اماده باشین .. نامجون توم دوربین های خونشو هک کن تا از وضعیتشون خبردار بشیم ..
نامی: خیلی سخته خونش خیلی امنیتش بالاست خیلی سعی کردم اینکار و بکنم ولی هیچی به هیچی ..
شوگا:باید یه نقشه بکشیم تا بتونیم وارد عمارت بشیم ..
همه در گیر نقشه کشیدن شدن ..
جینهو:/
هنوز باورمنمیشه که شوگا بچه رو داده باشه به اون زنیکه عوضی ..
میخواستم خودم برم سراغ بچم تا نجاتش بدم اما با یاداوری سری پیش از تصمیمم صرف نظر کردم.. نمیخوام بازم ادمای دیگه ای تو خطر باشن ..
الان شوگا دقیقا ۱ ساعت و ۱۳ دقیقه هست که رفته ، خیلی ازش ناراحتم ولی بازم نمیتونم دوریتو تحمل کنم ، درسته اون بچمو ازم گرفت ولی بهم قول داد که نجاتش میده ، بهش اطمینان دارم
توی فکر بودم که در باز شد ..
شوگا:نخوابیدی؟
جینهو: نه
شوگا:میخوام یه چیزی بهت بگم ..
جینهو: میشنوم ..
شوگا:ج..جین هیونگ*بغض*
جینهو: چیشده؟
شوگا:جین رفته پیش سارا
جینهو: چی؟
شوگا:رفته بچه رو نجات بده ..
جینهو: چ..چی؟
شوگا:میخوایم بریم هیونگ و نجات بدیم ، امیدوارم کارساز باشه .. توم دعا کن که سالم برشگردونیم ..
جینهو: اوممممم اوکی
شوگا:امیدوارم ببخشیم که ..
جینهو: بهت باور دارم .. تو میتونی برشگردونی .. بعد این حرفش لباشو چسبوند به لبای دکتر قلبش و اونو بوسید
شوگا هم فک نمیکرد جینهو این ریاکشن و داشته باشه ، دست چپشو گذاشت کنار گوش و دست راستشو گذاشت پشت کمر جینهو و اونو خوابوند رو تخت و بوسه عاشقانه ای رو داشتن ..
..
۱۴۰۲/۱/۱۱..
- ۳۰.۱k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط